دعای فرج
تاریخ : دوشنبه 92/2/30 | 7:1 عصر | نویسنده : ن.ع

http://www.askquran.ir/gallery/images/60/1_Roses_05.jpg

 

 

 

فلسفه غیبت امام زمان



از جمله چیزهایی که می‌تواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکی به سند و مدرک در مسئله مربوط به امام زمان(عج) است، که همین زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم می‌کند. کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیر متکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیلات و توهمات؛ این‌جور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور می‌کند، زمینه را برای مدعیان دروغگو و دجال فراهم می‌کند؛ از این بایستی به شدت پرهیز کرد.

اشاره

بی‌شک خدای متعال اهداف و مقاصدی را در خلقت کل جهانِ آفرینش در نظر داشته که کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین موجودات کره زمین را در بر می‌گیرد؛ از جمله، خلقت وجودی انسان که حکمت‌هایی را به همراه داشته است. از این‌رو خداوند برای عملی نمودن اهدافش، در هر زمان واسطه‌ای به نام حجت و یا رسول ارسال داشته تا به وسیله او مقاصد خویش را عملی سازد. خداوند برای راهنمایی انسان و رساندن او به کمال اعلای بشری، از هر وسیله‌ای استفاده نموده است؛ از جمله اینکه برای راهنمایی انسان‌ها و نیز استقلال بخشیدن به روحیات و افکار بشر و حکمت‌های دیگر، گاهی مدتی را برای پیامبران به عنوان غیبت تعیین نمود. بنابراین این سنت حسنه خویش را در مورد آخرین حجتش نیز، جاری ساخت و ایشان را از انظار عموم غایب و مخفی نمود.

مسئله غیبت حضرت مهدی(عج)، موضوعی است که هماره از همان صدر اسلام مورد توجه و عنایت مسلمانان بوده است؛ زیرا خبر تولد و غیبت ایشان توسط رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) در مناسبت‌های مختلف بیان شده بود.

جابربن عبدالله انصاری می‌گوید: رسول خدا(ص) فرمودند: «المهدیُّ مِنْ وُلدِی، اسمُهُ اسمی، وَکُنْیَتُهُ، کُنیتی أشْبَهُ النّاسِ بی خَلقاً وَ خُلقاً، تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَحَیْرَةٌ تَضِلُّ فیه الاُمَمُ، ثُمَّ یُقبِلُ کَالشِّهابِ الثّاقِبِ یَمْلأُها عَدْلاً وَقِسطاً کَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْراً؛ مهدی از فرزندان من است، نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من می‌باشد، از نظر شکل و شمایل و خُلق و خوی شبیه‌ترین مردم به من است، دارای غیبت و سرگردانی است که امت‌ها در آن گمراه می‌گردند؛ سپس همانند ستاره‌ای درخشان روی می‌آورد (ظهور می‌کند) و زمین را همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد پر خواهد نمود». امام صادق(ع) در تفسیر آیه 16 سوره حدید که می‌فرماید: (وَ لا یَکُونُوا کَالّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ اْلأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ)، فرموده است: «همانا مراد از اَمَد، زمان غیبت است و منظور خداوند متعال این است که ای جماعت شیعه! همانند کسانی که قبل از این کتاب به آن‌ها داده شد، (یهود) نباشید که زمان غیبت، بر آن‌ها طولانی آمد (و دچار قساوت قلب شدند). پس تأویل این آیه، در مورد مردم زمان غیبت می‌باشد، نه زمان‌های دیگر و خداوند متعال شیعه را از شک در [وجود] حجت الهی نهی نموده است...».
بسیاری از کتاب‌هایی نیز که قبل و بعد از تولد حضرت، در مورد ایشان تألیف شده است؛ نام «غیبت» بر آن گذاشته شده است؛ مثل: الغیبة والحیرة عبدالله‌بن جعفری حمیری، الغیبة نعمانی و الغیبة شیخ 

 http://www.mahansky.com/wp-content/uploads/2012/07/go6.jpg

مفهوم غیبت

«غیبت» هم در لغت و هم در اصطلاح به معنای از نظر پنهان شدن و در اصطلاح یعنی پنهان شدن حضرت مهدی(عج) از نظرهاست.

غیبت»، نقطه مقابل شهود است. در واقع چیزی است که از حواس پنجگانه به دور باشد. البته غیب دو قسم دارد؛ یکی غیب مطلق که فقط از آن خداوند ـ عزوجل ـ می‌باشد و دیگری غیب نسبی که برای برخی غیب، ولی برای برخی مشهود است؛ برای مثال برزخ برای ما که چشم برزخیمان بسته است، غیب می‌باشد و یا امام زمان(عج) برای کسانی که ایشان را نمی‌بینند، غیبت و از نظر آن‌ها غایب است، ولی برای برخی مشهود می‌باشد.
«
غیب»، از جمله واژه‌هایی است که در قرآن مجید زیاد استفاده شده است؛ از جمله اینکه یکی از نام‌های خداوند متعال «عالمُ الغَیبِ» بیان شده است؛ یعنی دانا به آنچه که از دیگران پنهان است.

همچنین خداوند یکی از خصوصیات افراد با تقوا را ایمان و اعتقاد به غیب برشمرده است؛ یعنی افراد با تقوا نسبت به چیزی که از طریق علم حاصل نمی‌شود، ایمان دارند؛ مانند آخرت، بهشت، جهنم و امثال آن: (الم * ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًی لِلْمُتّقینَ * الّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ). مفسرین در تفسیر آیه شریفه، مصادیقی برای غیب بیان کرده‌اند که پنج مورد از آن درباره مهدویت می‌باشد:

 

حضرت مهدی(عج

در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «اَلْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الغائِبُ؛ مراد از غیب، حجت غایب است».
غیب مفهوم گسترده‌ای دارد که در گذر زمان ممکن است مصادیقی برای آن یافت شود؛ مانند حضرت ولی عصر(عج) که با غیبت خود، تحت عنوان غیب قرار گرفته است و یا مصداقی برای خروج از تحت عنوان غیب باشد؛ مانند وقتی که حضرت با ظهورش از تحت عنوان غیب بیرون می‌آید.

2. قیام القائم(عج)

امام صادق(ع) در تفسیر این آیه شریفه فرموده است: «مَنْ اَقَرّ بِقِیامِ القائِمِ أنَّهُ الحَقُّ؛ کسی به غیب، ایمان دارد که به قیام حضرت قائم اقرار داشته باشد و بداند که آن، حق است».

ایمان به اینکه حضرت مهدی(عج) زمانی ظهور خواهند کرد، نمونه‌ای از غیب شمرده شده است

3. وقت قیام و خروج حضرت(عج)

وقت خروج حضرت و اینکه کسی زمان ظهور را نمی‌داند و نمی‌توان برای ظهور حضرت وقت مشخص کرد، نمونه‌ای از غیب است.

4. زمان غیبت حضرت(عج)

مدتی که حضرت در پرده غیبت به سر می‌برد، مشخص نیست؛ از این‌رو از نمونه‌های غیب شمرده شده است.

5. رجعت

مسئله رجعت نیز مانند قیام امام(عج) می‌باشد که باور داشتن به بازگشت حضرت به دنیا، از نمونه‌های غیب به حساب می‌آید.

چگونگی غیبت حضرت ولی عصر(عج)

معنای حقیقی غیبت امام مهدی(عج) و چگونگی پنهان بودن آن حضرت، از سه دیدگاه عمده قابل بررسی است.

الف) حقیقت غیبت

به معنای این است که حضرت در این عالم ماده نمی‌باشد؛ بلکه ایشان از این عالم به عالم روحانی انتقال یافته است و هر زمانی که انسان به رشد فکری رسید، دل بستگی‌های این دنیا را رها کرد و قابلیت دیدار و ملاقات با امام عصر(عج) را به دست آورد، حضرت را مشاهده خواهد کرد.
این نظریه برخی از شیخیه می‌باشد.

با دلایل عقلی و نقلی ثابت شده است که وجود حجت خدا در هر زمان و در همین عالم، لازم و ضروری است و نیز بنابر روایاتی که از ائمه معصومین(ع) درباره غیبت حضرت رسیده است، این نظریه که حضرت در این عالم ماده نمی‌باشد، رد می‌شود.

ب) خفای شخصی

در روایتی آمده است که راوی، از امام کاظم(ع) درباره آیة (وَ أسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً) پرسید؛ امام فرمود: «نعمت ظاهر و آشکار، امام ظاهر است و نعمت باطن و پنهان، امام غایب است».
راوی پرسید: آیا از امامان ما کسی غایب می‌شود؟ امام فرمود: «نَعَمْ، یَغیبُ عَنْ أبصارِ النّاسِ شَخصُهُ، وَلایَغِیبُ عَنْ قُلُوبِ المُؤمِنینَ ذَِکْرُهُ؛ آری، جسمش از انظار مردم پنهان می‌شود، ولی یادش از دل‌های مؤمنان غایب نمی‌شود».

احادیثی نیز که از امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) وارد شده، مؤید این نظریه می‌باشد که غیبت حضرت، به صورت پنهان شخصی است و در زمان غیبت جسم حضرت از دیدگان مردم پنهان است و آن حضرت مردم را می‌بیند، اما مردم آن حضرت را نمی‌بینند.

مرحوم «نعمانی(ره) در توضیح حدیث حضرت علی(ع) که امام زمان(عج) را به حضرت یوسف(ع) تشبیه کرده است، می‌گوید: «إنَّ الإمامَ(ع) مَوجُودُ العَینِ وَالشَّخصِ، إلاّ أنَّهُ فِی وَقِته هذا یَری وَلا یُری کما قالَ أمیرالمُؤمِنینَ إلی یَومِ الوَقتِ وَالوَعدِ وَنِداء المُنادِی مِنَ السّماء؛ یعنی عین و شخص امام موجود است (رد دیدگاه اول)، ولی در عین حال حضرت دیگران را می‌بیند، ولی دیده نمی‌شود. همان‌طور که حضرت علی(ع) فرمود: این حالت تا زمان مقرر که جبرییل میان آسمان و زمین بانگ برآورد و ظهور او را اعلام کند، می‌باشد».

بنابراین اگر حضرت ولی عصر(عج) در مکانی حضور داشته باشند، آن مکان خالی از حضرت دیده می‌شود که این بهترین و راحت‌ترین فرض ممکن برای پنهان شدن حضرت و نجات ایشان از دست ظالمین است که از هرگونه تعقیبی در امان خواهند بود. این چنین مخفی بودن حضرت، معجزه است و آنچه موجب تحقق این معجزه می‌شود، لزوم نگهداری امام از خطرات است تا زمانی که مسئولیت بزرگ خود را تحقق بخشد. با توجه به اینکه از یک سو هدف اساسی آفرینش انسان در دوره ظهور حضرت و با ایجاد جامعه‌ای عادلانه و دولت حق محقق می‌شود که در آن انبیا و مرسلین به آرزوهای خود دست می‌یابند و کوشش‌هایشان به نتیجه می‌رسد و به همین خاطر است که دوران ظهور حضرت دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است؛ و از سوی دیگر نگهداری جان امام برای به انجام رساندن مسئولیت بزرگ خود، متوقف بر مخفی شدن جسم حضرت به نحوی معجزه‌وار می‌باشد؛ از این‌رو به وجود آمدن چنین معجزه‌ای لازم و ضروری و به همین علت است که خداوند این معجزه را اجرایی کرده است؛ همان‌طور که ثابت شدن حقانیت پیامبران متوقف بر معجزه و از این‌روست که خداوند معجزه را به دست پیامبران جاری ساخت.

براساس این نظریه، اگر بنا بر مصلحتی، لازم باشد آن حضرت از حالت پنهان بودن بیرون بیاید، پس آشکار می‌شود؛ مانند اینکه خواسته باشد نیاز کسی را برآورده کند و یا کسی را از چیزی بترساند و بی‌شک مصلحت، حدود خروج از پنهان بودن و آشکار شدن حضرت را مشخص می‌کند

ج) خفای عنوانی

خفای عنوانی حضرت به معنای ناشناخته بودن ایشان است. روایات متعددی بر این نظریه دلالت دارد. صریح‌ترین روایت در این زمینه، سخن امام صادق(ع) است که فرموده است: «إنَّ فی القائمِ سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ...؛ همانا در قائم شباهتی از یوسف(ع) وجود دارد... یوسف سلطان مصر بود و بین او و پدرش هیجده روز راه بود و اگر خدای متعال می‌خواست جای او را به وی نشان دهد، بر آن کار توانا بود. به خدا سوگند! وقتی مژده یوسف را به یعقوب و فرزندانش دادند، آن راه را در نُه روز طی کرد و از بیابان و سرزمینی که بودند، خود را به مصر رسانیدند؛ چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ که امام آنان در بازارهایشان راه برود و بر فرش‌هایشان قدم بگذارد، اما او را نشناسند تا آن زمانی که خدای تعالی اذن فرماید که خود را به آنان معرفی کند: همچنان که به یوسف اذن داد و به آن‌ها گفت: (هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أخیهِ إِذْ أنْتُمْ جاهِلُونَ * قالُوا أ إِنّکَ َلأنْتَ یُوسُفُ قالَ أنَا یُوسُفُ وَ هذا أخی) »؛ «آیا می‌دانید که نادان بودید چه بر سر یوسف و برادرش آوردید؟ گفتند: آیا تو یوسفی؟ گفت: آری من، یوسفم و این هم برادر من است». در این روایت، امکان دیدن حضرت ولی عصر(عج) به صراحت بیان شده است: «همان‌طور که امام مردم را می‌بیند، مردم نیز آن حضرت را می‌بینند، اما نمی‌شناسند».
از جمله روایت دیگر وارد شده در این زمینه، توقیعی است که از سوی حضرت ولی عصر(عج) صادر شده است: «إنْ دَلَلْتُهُمْ عَلی الاِسمِ أذاعُوهُ وَ اِن عَرَفُوا المَکانَ دَلُّوا عَلَیهِ؛ اگر مردم از نام من مطلع شدند، آن را منتشر می‌کنند و اگر مکان مرا یاد بگیرند، آن را به دیگران یاد می‌دهند».
 بی‌شک اگر فرضیة دوم درست باشد، مشاهده کردن آن ‌حضرت در هر جایی که باشد، غیر ممکن خواهد بود؛ بنابراین با آشکار کردن مکان حضرت خطری به دنبال ایشان نمی‌باشد؛ زیرا بنا بر فرض دوم جسم حضرت مشاهده نمی‌شود، اما از آنجا که آگاه شدن از نام و مکان حضرت به جهت خطری که در پی دارد، نهی شده است؛ پس متوجه می‌شویم که آنچه مخفی است، شخصیت آن حضرت می‌باشد.

در فرازی از دعای ندبه می‌خوانیم: «بِنفسی أنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنْا، بِنَفسی أنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عنّا؛ به جانم سوگند که تو آن نهان شده‌ای که بیرون از جمع ما نیستی، به جانم سوگند که تو آن دور شده‌ای که از ما دوری نداری».تعبیر زیبای «نهان شده‌ای که همیشه با ماست» و «دور شده‌ای که به ما نزدیک است»، امیدبخش حضور مداوم حضرت در جمع شیعیان و محبین است؛ ولی چون شناخته نمی‌شود، پنهان به حساب می‌آید و دور شده از عامه مردم است.

از این‌رو در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «لِلقائم غَیبَتانِ؛ إحداهُما قَصیرَةٌ وَالاُخری طویلَةً. اَلغَیبَةُ الأولی لایَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها إلاّ خاصّةُ شیعَتِهِ والاُخری لایَعلَمُ بِمَکانِهِ فِیها إلاّ خاصَّةُ مَوالیه؛ برای قائم(ع) دو غیبت است که یکی کوتاه و دیگری طولانی است. در غیبت اول جا و مکان آن حضرت را جز شیعیان خاص وی، کسی نمی‌داند و در غیبت دوم جز خواصِ دوستداران، کسی از جا و مکان آن جناب اطلاعی ندارد».

با توجه به حدیث شریف امام صادق(ع)، غیبت آن بزرگوار فقط به عنوان «حجاب معرفت» و «مانع شاخت» بیان می‌شود که آن هم بر چشمان نامحرمان حریم ولایت حقیقی کشیده شده، نه بر وجود شریف حضرت. اگر شیعه، شیعه واقعی، دوست صدیق و صادق مولایش باشد و ولایت ناب را دارا باشد، «یَرَونَهُ وَیَعرفُونَه؛ ایشان را خواهند دید و خواهند شناخت».

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




  • شبکه اجتماعی
  • موج سوار
  • ضایعات